به گزارش راهبرد معاصر، «روز صفر» نمونه جدیدی از سینمای راهبردی و استراتژیک است که در فضایی هالیوودی تولید شده است. نخستین فیلم سعید ملکان را باید چند پله بالاتر و بلوغ یافته تر از بسیاری آثار فیلمسازان کهنه کار حاضر در این دوره از جشنواره فیلم فجر دانست. فیلمی است که خون تازه ای در رگ های این دوره از جشنواره فیلم فجر جاری ساخته و پرچم سینمای انقلابی و حماسی را برافراشته است.
١٠ سال قبل، وقتی در عملیاتی محیرالعقول، عبدالمالک ریگی، سرکرده تروریست های شرق کشور بازداشت شد، بسیاری این عملیات را با فیلم های هالیوودی مقایسه کردند و از جذابیت سینمایی آن سخن گفتند. به ویژه آن بخش از عملیات که دو هواپیمای نظامی به محاصره هواپیمای حامل ریگی پرداختند و آن را به زمین نشاندند، سوژه خوبی برای ساخت فیلم بود.
«روز صفر» درباره حوادثی ساخته شده که پایانش برای مخاطب معلوم است؛همه می دانند که ریگی که بود و چه کرد و چگونه به دام افتاد.
بنابراین سعید ملکان به همین بخش از ماجرا اکتفا نکرده، بلکه به پس زمینه کار و مراحل قبل از آن نیز سر زده است. در نتیجه «روز صفر» نمایشگر مقدمه یک عملیات گسترده تروریستی در داخل کشور است. این فیلم، جنگی اطلاعاتی را روایت می کند که یک طرف آن مجموعه ای از عوامل غربی و عربی با مهره ریگی قرار دارند و طرف دیگر نیروهای امنیتی ایران هستند که با فرماندهی شخصی با نام های مستعار مختلف مثل سیاوش، علی و… با بازی امیر جدیدی به کشف این عملیات می پردازند. رفت و برگشت های فیلم به مناطق مختلف داخل ایران و کشورهای مختلف، باعث شده تا جغرافیای فیلم به شدت تنوع بیابد. داستان فیلم، از چند خط تشکیل شده است؛ ریگی در پایگاه های خودش مشغول تربیت تروریست است، اما بخشی از ماجرا در آلمان شکل می گیرد. جایی که فرمانده دستگیری ریگی از عملیات «روز صفر» خبردار می شود و با نقشه های معماگونه اش، سر نخ ها را می یابد. بخش های دیگری از فیلم نیز در افغانستان و پاکستان رخ می دهد و تازه با دیدن این فیلم، از عمق این طرح ضدایرانی و چند قطبی بودن آن با خبر می شویم و به کار بزرگ نیروهای امنیتی کشورمان افتخار می کنیم. «روز صفر» با این داستان چند لایه و معمایی اش به یک تریلر سیاسی و امنیتی پر از نقطه عطف سینمایی و مهیج تبدیل شده است. این فیلم تصویر کننده نبردی است که گذشت زمان هیچ گاه کهنه اش نمی کند. چرا که دیدیم، همان هایی که در این فیلم به گروهک تروریستی ریگی کمک کردند، قبلا سازمان های مشابه دیگری چون القاعده را نیز برپا نموده بودند و بعدا نیز داعش را پدید آوردند. این فیلم، خلاصه و نمادی از تقابل چند ساله دو جبهه خیر و شر در جهان امروز است. هر چند که ریگی در فیلم، در آن حد چهره خشن و زیرکی ندارد اما او ضد قهرمان داستان فروپاشی و تجزیه ایران بود و قهرمانان این داستان، نیروهای اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی بوده و هستند. این رویارویی، به یک درام پر فراز و نفس گیر تبدیل شده است. نقش آفرینی اکتیو و پویای امیر جدیدی نیز به این مهم کمک کرده است و توانسته به این شخصیت جان ببخشد. شخصیتی که نماد سربازان گمنامی است که بدون خودنمایی و خودخواهی، به عشق وطن و مردم به دل ترسناک ترین خطرها می روند. سکانس پایانی فیلم که وی پس از موفقیت در عملیات، سربلند اما سربه زیر و بدون هیاهو، خود را از انظار عمومی پنهان می کند و درحالی که شعری عاشقانه برای میهن را در دل می خواند، درمیان مردم غرق می شود، مصداق چنین قهرمانانی است.
اما داستان، ١٠ سال قبل، وقتی ریگی دستگیر شد، نه تنها به پایان نرسید که پس از آن، هم ضدقهرمانان خطرناک تر و قوی تری در اطراف ما ظاهر شدند و هم قهرمان های زیباتری چون مدافعان حرم که سر سلسله آن ها شهید قاسم سلیمانی بود. طی این ١٠ سال عملیات های مشابه دیگری نیز رخ داد و درآینده نیز اتفاق خواهد افتاد. هر کدام از این عملیات ها می توانند به فیلمی پرجوش و خروش و تماشایی مثل «روز صفر» تبدیل شوند. اما سینمای استراتژیک به حمایت و پشتیبانی ملی نیازمند است. استقبال و حمایت رسانه ای و مردمی از این فیلم در اکران عمومی، خودش یک عملیات راهبردی برای تقویت جریان ساخت فیلم درباره قهرمانان و موفقیت های ملی است.